تعریف سازمان
سازمان عبارت است از هماهنگی معقول عده ای از افراد که از طریق تقسیم وظایف و برقراری روابط منظم و منطقی برای تحقق هدف مشترکی بطور پیوسته فعالیت می کنند
نظام همکاری میان افراد در صورتی که به اقتضای شرایط زندگی اجتماعی و بطور خودجوش پدید اید سازمان اجتماعی و در صورتی که از روی قصد و هدف آگاهانه به وجود اید سازمان رسمی نامیده می شود
حاج آقا قرائتی تعریف می کرد: در ستاد نماز گفتیم، آقازادهها، دخترخانمها، شیرینترین نمازی که خواندید، برای ما بنویسید. یک دختر یازده ساله یک نامه نوشت، همه ما بُهتمان زد، دختر یازده ساله، ما ریشسفیدها را به تواضع و کرنش واداشت......
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
اقْترَبَتِ الساعَةُ وَ انشقَّ الْقَمَرُ(1)
وَ إِن یَرَوْا ءَایَةً یُعْرِضوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُّستَمِرُّ(2)
وَ کذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَ کلُّ أَمْرٍ مُّستَقِرُّ(3)
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر1-قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت.2 - و هر گاه نشانه و معجزهاى را ببینند اعراض کرده مى گویند: این سحرى است مستمر!3 - آنها (آیات خدا را) تکذیب کردند و از هواى نفسشان پیروى نمودند و هر امرى قرارگاهى دارد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
ابوجهل در مکه به همراه یک یهودی عالم شب چهاردهم ماه به محضرحضرت رسول (ص) رسیدند.......
از اینکه امروز
در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی هستی
به خود نناز!
از دل جبهه رفته های صفین خوارج بیرون امدند.
در مورد تقوا : چون كلمه تقوا يك سخن تكرار شونده است و فرهنگ تقوا در جامعه خيلي تكرار ميشود، من اصرار دارم شما آن نكتهي حرف مرا دريابيد، ولذا مقصود را درست توجه كنيد! من گفتم تقوا را ميتوانيم اينطور معني كنيم كه شما بفهميد. اما واژه گزيني براي ترجمه يك معني ديگر است. مفهوم تقوا تقوا يعني پرهيز با حركت نه پرهيز با سكون، يك وقت هست شما در حال سكون پرهيز ميكنيد، يعني برو در خانهات بنشين و كاري به كار چيزي نداشته باش و با رانندگي نكردن پرهيز كن به اين كه به كوه نخوري و از دره پرتاپ نشوي، پرهيز از كوهنوردي كردن، حركت نكردن در خارزارها كه خارهاي مغيلان دامن شما را نگيرد، اين جور پرهيز است و اسلام اين را به شما توصيه نميكند. بلكه ميگويد در سينهي قضايا و واقعيتها با حوادث روبرو بشويد و در عين حال پرهيز كنيد. مثل رانندهاي كه رانندگي ميكند اما پرهيز هم ميكند و اين پرهيز همان است كه گفته شد. مراقبت كردن و مواظب خود بودن، پس كلمهي پرهيز در اينجا يك كلمهاي است درست، منتها چون پرهيزگاران در ترجمهي متقين زياد تكرار شده و در ذهنها آن حساسيت لازم را به معنا برنميانگيزد، من ترجيح دادم بگوئيد پرهيزمندان البته پرهيزمندان را هم چون جا نيفتاده اصرار ندارم بگوئيد، خود بنده آن سالهاي قديم تقوا را پروا گرفتن و پرواداشتن را معنا ميكردم، اما بعد فكر كردم ديدم عبارت پرواكاران و پروامندان يك عبارت نامأنوسي است و هيچ مصطلح نيست، يعني آن موسيقيي لغت بايد بر گوش سنگيني نكند، بايد زيبا به گوش برسد تا رايج شود و اين يكي از رازهاي واژه گزيني است. |
تعداد صفحات : 2